مجله کفش و کتونی نایک آدیداس

من عاشق کفش و کتونی ام پس اینجا بیشتر در مورد کفش ها بخصوص سبک رانینگ و اسپرت صحبت میکنم

مجله کفش و کتونی نایک آدیداس

من عاشق کفش و کتونی ام پس اینجا بیشتر در مورد کفش ها بخصوص سبک رانینگ و اسپرت صحبت میکنم

داستان زنی که عاشق زایون ویلیامسون شد

يكشنبه, ۱ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۱۹ ب.ظ

سلام

من عاشق زایون ویلیامسون بازیکن نیواورلانز شدم. چقدر بازیکن خفنیه.

کاش پول داشتم کفشی که ازش تو ُفروشگاه کفش فنزو استایل گذاشتن رو میخریدم.

داستان عشق زنی به زایون ویلیامسون

یکبار در شهر پرانرژی تهران، دو دختر جوان ایرانی به نام‌های یاسمین و لیلا زندگی می‌کردند. آنها دوستان صمیمی بودند که عاشق بسکتبال بودند. هر هفته، آنها با دوستان خود جمع می‌شدند تا بازی‌های NBA را تماشا کنند و درباره بازیکنان مورد علاقه‌شان صحبت کنند.

یک شب سرنوشت‌ساز، در حالی که آنها در اتاق پذیرایی خانه‌شان نشسته بودند، یک بازی بین تیم پلیکانز نیواورلئانز و لیکرز لس آنجلس توجه آنها را به خود جلب کرد. نوآور جوان پلیکانز، زایون ویلیامسون، با حرکات قدرتمند و استعداد شگفت‌انگیزش در خبرها به سرعت شهرت یافت. یاسمین و لیلا به سرعت توسط استعداد و جذابیت وی فتنه شدند.

از آن لحظه به بعد، زایون ویلیامسون مرکز گفتگوهایشان شد. آنها ساعت‌ها در مورد مهارت‌های تاثیرگذارش، شخصیت متواضعش و تأثیرش بر بازی صحبت می‌کردند. تعجب آنها با گذشت زمان بیشتر شد.

یاسمین، که از دوستان خود بیرون‌گرا‌تر بود، تصمیم گرفت عشقشان به زایون را به سطح بالاتری ببرد. او با یک هنرمند محلی که به خطاطی فارسی مشهور بود تماس گرفت و از او خواست تا یک قطعه‌ای را به افتخار زایون ویلیامسون بسازد. هنرمند با هیجان به این پروژه منحصربفرد پاسخ داد.

این اثر شامل عبارت "عاشق زایون ویلیامسون" بود که به فارسی به این معنی است. یاسمین نتوانست هیجان خود را کنترل کند وقتی که قطعه نهایی را دریافت کرد. این اثر هنری شاهکاری بود که عشقشان به این نابغه بسکتبال را به طور کامل به تصویر کشید.

یاسمین و لیلا تصمیم گرفتند در یک تورنمنت بسکتبال که در تهران برگزار می‌شد، شرکت کنند و امیدوار بودند نگاهی از نزدیک به عیدول مورد علاقه‌شان داشته باشند. جو برای بازی نهایی بین دو تیم محلی به اوج خود رسید.

به قول سرنوشت، یکی از تیم‌ها یک بازیکن داشت که به ظاهر و سبک بازی زایون ویلیامسون شباهت داشت. یاسمین و لیلا نمی‌توانستند به چشمان خود باور کنند. با تمام قدرت خود تشویق کردند و عملکرد بازیکن را تقویت کردند. شباهت آنها به یکدیگر تکان‌دهنده بود، اما او خود زایون نبود.

اگرچه در ابتدا ناامید شدند، یاسمین و لیلا متوجه شدند که عشقشان به زایون ویلیامسون فراتر از حضور جسمانی‌اش بود. این درباره علاقه وی به بازی، تعهدش و الهامی است که بر میلیون‌ها طرفدار در سراسر جهان داشت.

بازگشت به خانه، آنها با افتخار قطعه خطاطی فارسی را روی دیوار اتاق پذیرایی‌شان آویختند و خود را به عشقشان به بسکتبال و تأثیر زایون بر زندگی‌شان یادآور شدند. علاقه‌شان به وی همچنان رشد کرد و آنها با حمایت بی‌شکسته از پیشرفت او در NBA پیروز ماندند.

داستان یاسمین و لیلا در میان دوستان و خانواده‌شان شناخته شد و در سراسر شهر شناخته شد. آنها نمادی از علاقه و تعهد زنان ایرانی به ورزش شدند، که تصورات را شکسته و دیگران را برای دنبال کردن رویاهایشان الهام دادند.

و به همین ترتیب، داستان دو زن ایرانی که عاشق زایون ویلیامسون شدند، شهادتی بر قدرت ورزش در عبور از مرزها و یک کنشگری برای جمع‌آوری مردم شد.

راستی کفشی که فنزو استایل از زایون گذاشته رو اینجا لینک میکنم.

  • مجله زندگی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی